روانشناسی تحلیلی چیست ؟
یکی از شاخه های مهم و پر طرفدار روانشناسی ، روانشناسی تحلیلی Psychoanalytic Psychotherapy یا روانشناسی یونگ است که طرفداران مخصوص به خود را دارد. تا انتهای مقاله با ما همراه باشید تا توضیحات بیشتری راجع به روانشناسی تحلیلی ارائه کنیم.
سرفصل های محتوا :
روانشناسی تحلیلی چیست؟
روانشناسی تحلیلی فروید یا روانشناسی تحلیلی یونگ؟ : روانشناسی تحلیلی، که به آن روانشناسی یونگ نیز میگویند، توسط کارل گوستاو یونگ، روانشناس برجسته سوئیسی، پایهگذاری شد. یونگ که در ابتدا همکار و شاگرد زیگموند فروید بود، بعدها مسیر خود را از او جدا کرد. فروید تمرکز خود را روی تجربیات کودکی و میل جنسی میگذاشت اما یونگ بر این باور است که انسان ها میتواند ناخودآگاه و خودآگاه خود را به تعادل رسانده اصطلاحا رشد فردی داشته باشند. خودآگاه، بخش کوچکی از ذهن است که ما به آن آگاهی داریم و میتوانیم آن را کنترل کنیم. اما ناخودآگاه، بخش بسیار بزرگتر و پنهانتر ذهن است که شامل تجربیات، افکار و احساسات سرکوبشده، غرایز و کهنالگوها میشود. پس یونگ علاوه بر بررسی تجربیات کودکی تمرکز روی رشد فردیت و به تعادل رساندن ناخودآگاه و خودآگاه افراد داشت.
رویکرد درمانی در روانشناسی تحلیلی بر تجزیه و تحلیل رویاها، تفسیر نمادها و کاوش در اسطورهها و افسانهها تمرکز دارد. درمانگر به مراجع کمک میکند تا با ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کند، الگوهای رفتاری و افکاری خود را بشناسد و در نهایت به سوی رشد و تعالی فردی گام بردارد. در روان درمانی تحلیلی تلاش میشود تا تاثیری که ناخودآگاه بر زندگی انسان میگذارد بررسی شود. از همین رو است که روان درمانگرانی که از این روش درمانی استفاده میکنند توجه ویژهای به اتفاقات و حوادثی که در کودکی برای فرد پیش آمده است، میکنند. یکی از بهترین روانشناس در کرج که در زمینه ی روانشناسی تحلیلی فعالیت دارد، خانم سعیده امانی است که میتوانید برای دریافت نوبت مشاوره با ما 09354603817 تماس بگیرید.
روانشناسی تحلیلی
روانشناسی تحلیلی ، اصطلاحی است که پرفسور کارل گوستاو یونگ برای جدا و متمایز نمودن ایدیولوژی وروش در مانگری ِخود ،از روانکاوی ِزیگموند فروید وروانشناسی فردی ِآدلر بکار برد. وشاید بتوان گفت :موشکافی هایی که یونگ ،در مورد شخصیت انسانها انجام داده باعث گردید تا نظریه خود در روانشناسی را، روانشناسی تحلیلی بخواند. کارل گوستاو یونگ، پس از آنکه دکترای خود را در رشته پزشکی وهمچنین تخصص خود را درروانپزشکی گرفت ، کار خود را در بیمارستان روانی زوریخ آغاز نمود.
پس از مدتی با زیگموند فروید ، اوژن بلو لر، پیر ژانه وچند نفر از روانپزشکان مشهور آن زمان آشنا شده وهمکاری خود را آغاز نمود. آشنایی کار گوستاو یونگ با زیگموند فروید با مکاتبه ونامه نگاری شروع گردید . این دو اندیشمند چون تفکرات خود را به هم نزدیک می دیدند همکاری نزدیک خود را شروع نموده، تا جاییکه زیگموند فروید وی رابرای گسترش و ادامه «روانکاوی» به عنوان جانشین خود معرفی نمود. در سال ۱۹۰۹ از این دو اندیشمند برای شرکت در مراسمی که به مناسبت سالگرد افتتاح دانشگاه کلارک برگزار شده بود ،دعوت به عمل آمد وسخنرانیهایی در این مراسم توسط این اندیشمندان برگزار گردید. در این زمان بود که اختلاف نظرهایی میان این دو اندیشمند پیش آمد.
در نهایت در سال بعد پس از آنکه انجمن بین الملی روانکاوی تاسیس یافت و کارل یونگ به سمت ریاست این انجمن برگزیده شد اختلاف نظر ها شدت پیدا کرد وبتدریج روابط به طور کامل درسال ۱۹۱۴ قطع گردید. قطع روابط ،علل شخصی وعلمی داشت . کارل یونگ در باره این قطع رابطه چنین می گوید: نخستین دلیل قطع همکاری من وزیگموند فروید این بود که ،فروید روش تحقیق خود را با نظریه اش در باره جنسیت مخلوط می کرد واین نظریه به هیچ وجه مورد قبول من نبود. پس از این قطع همکاری ، یونگ به توضیح وبیان نظریه روان کاوی و روش خاص روان در مانی خود (که قبل ازهمکاری با زیگموند فروید بنیان گذارده بود ) پرداخت و ما آن را تحت عنوان “روانشناسی تحلیلی” می شناسیم .
نقش خودآگاه و ناخودآگاه بودن در روانشناسی تحلیلی
همانطور که پیشتر به اختصار اشاره شد، درک عمیق از خودآگاه و ناخودآگاه انسان، نقشی بنیادی در رواندرمانی تحلیلی ایفا میکند. در واقع، این روش درمانی بر پایه کاوش در این دو بخش از ذهن بنا شده است. روانشناسان ذهن انسان را به دو قلمرو مجزا تقسیم میکنند: خودآگاه و ناخودآگاه. بخش خودآگاه، همان هوشیاری ماست که شامل افکار، احساسات و ادراکاتی میشود که در هر لحظه از زمان به آنها آگاه هستیم. در مقابل، ناخودآگاه مخزنی از تجربیات و رویدادهای گذشته، اعم از فراموش شده یا سرکوب شده، است که آگاهی ما از آنها بسیار محدود است.
ناخودآگاه خود نیز به دو دسته فرعی تقسیم میشود: ناخودآگاه نهفته و ناخودآگاه سرکوب شده. ناخودآگاه نهفته شامل افکار و احساساتی است که به طور موقت از ذهن آگاه ما دور شدهاند، اما به راحتی قابل بازیابی هستند. اما ناخودآگاه سرکوب شده، شامل افکار، احساسات و خاطرات ناخوشایندی است که ذهن به طور فعال آنها را از آگاهی ما دور نگه میدارد. در رواندرمانی تحلیلی، تمرکز بر روی کشف و آگاهی از محتوای ناخودآگاه، به ویژه ناخودآگاه سرکوب شده، قرار دارد. با آشکار شدن این بخشهای پنهان ذهن، فرد میتواند ریشه مشکلات و تعارضات خود را درک کند و در جهت حل آنها گام بردارد.
5 اصول روانشناسی تحلیلی یونگ بر پایه چیست؟
روش روانشناسی تحلیلی : همانطور که پیشتر اشاره شد، روان درمانی یونگ بر پایه کاوش در اعماق انسان، چه در سطوح خودآگاه و چه ناخودآگاه، بنا شده است و در روانشناسی تحلیلی با با تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه به دنبال ریشه مشکلات و اختلالات روانی افراد میگردند و مسیری برای درمان و تعادل آنها ارائه میدهند.
1- ناخوداگاه
ناخودآگاه انسان که مهمترین بخش از روان تحلیلی است خود به دو دسته ناخودآگاه جمعی و ناخودآگاه فردی دسته بندی میشود. بخش ناخودآگاه فردی در باره ی اتفاقات و تجربه های گذشته و سرکوب شده است که روانشناسان این حوزه سعی دارند با بررس ناخودآگاه فردی هر فرد ریشه ی مشکلات را پیدا کنند.
- ناخودآگاه فردی: شامل تجربیات و خاطرات شخصی هر فرد در طول زندگی او میشود.
- ناخودآگاه جمعی: ذخیرهای از تجربیات و دانستههای مشترک بشریت است که در قالب کهن الگوها در ناخودآگاه افراد نهادینه شده است.
2- پرسونا
پرسونا یا ماسک، چهرهای است که ما در مقابل دیگران به نمایش میگذاریم. همه افراد پرسونا و نقابهای مختلفی دارند که در ویژگیها و موقعیتهای مختلف از آنها استفاده میکنند. شناخت پرسوناها و درک نحوه عملکرد آنها در تعاملات اجتماعی، نقشی کلیدی در ارتقای سلامت روان ایفا میکند. در این رویکرد، درمانگر به عنوان راهنمایی عمل میکند که به فرد کمک میکند تا با تاریکیهای ناخودآگاه خود روبرو شود، ریشه مشکلاتش را شناسایی کند و در مسیر التیام و رشد گام بردارد. برای اطلاعات بیشتر راجع به سایه و رفع آن ها، مشاهده دوره سایه شخصیت را به شما پیشنهاد میکنیم
3- سایه
کهن الگوی سایه یکی از الگوهای روانشناسی یونگ است. سایه میتواند هم مخرب باشد و هم سازنده. به زبان ساده سایه شامل احساسات، افکار، ادراکات ممنوعه و سرکوب شده است که فرد تلاش میکند تا آنها را در خود رد کند. این احساسات میتواند شامل ترسهای غیرعادی، تجربههای تلخ، آرزوهای غیراخلاقی و… باشد.
4- آنیما و آنیموس
در روانشناسی یونگ، آنیما و آنیموس دو بخش از وجود انسان است. آنیما، جنبه زنانه روان مردان و آنیموس، جنبه مردانه روان زنان است. این دو بخش، نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت، روابط و احساسات انسان ایفا میکنند. اگر علاقمند به این مباحت هستید کلاس شخصیت شناسی مردان به شما پیشنهاد میکنیم.
5- کهن الگو
کارل یونگ روانشناسی تحلیلی : کهنالگوها، مفاهیمی هستند که در ناخودآگاه جمعی انسان ریشه دارند و در طول تاریخ تکامل بشر، نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. این الگوها، نمادها و باورهای مشترکی را در ذهن انسان شکل میدهند که بر رفتارها، احساسات و افکار او تاثیر میگذارند. برخی از کهنالگوهای معروف عبارتند از: مادر، پدر، قهرمان، شفادهنده، حیلهگر و …
برای اطلاعات بیشتر راجع به آرکتایپ مردان و آرکتایپ زنان کلیک کنید.
چه ارتباطی با مکاتب و ادیان شرقی دارد؟
یونگ در سفرهایی که به هند، چین و سایر کشورهای مشرق زمین داشت متوجه شد که چیزی که در این کشورها با عنوان یوگا، مدیتیشن، ذهنآگاهی و… وجود دارد، در واقع نوعی سیستم روانشناسی مختص به خودشان است که از هزاران سال پیش از به وجود آمدن روانشناسی در غرب، در آنجا وجود داشته است.
در واقع هدف یونگ از مطالعه شرق ایجاد یک روانشناسی تطبیقی و بین فرهنگی بر مبنای تجربیات درونی خودش(منحصرا روانشناسانه) بود و همین مساله باعث تمایز دیدگاهش از سایر دیدگاههایی شد که به مطالعه شرق میپرداختند. او معتقد بود برخی از قالبهای یوگا مانند یوگای کندالینی با دارا بودن نماد شناسی قوی، موارد بسیار ارزشمندی را برای مقایسه و درک ناخودآگاه در اختیار او قرار دادهاند.
كتاب روانشناسی و شرق اثری یگانهای از اوست که درباره درك ویژگیهای مشترك دیدگاههای روانشناسی غربی با مفاهیم فلسفی شرق مانند یوگا، كتاب تبتی مردگان، بودیسم، ذن، ای چینگ و… نوشته شده است. مفاهیمی که هیچ روانشناس معاصر یونگ جرأت یا انگیزه پرداختن به آن را در دهههای آغازین قرن بیستم نداشت. او میگوید: قصد من از این مطالعه شرق، كوششی است برای بنای پلی از درك روانی میان شرق و غرب و گام نهادن در مدخلی كه به تالارهای ذهنی شرقی باز میشود و این موضوع مستلزم فدا كردن طبیعت غربی ما نیست، به همین سبب نیز ما را به ریشه كن شدن تهدید نمیكند.
همچنین او بعد از مطالعه شرق از یکی سمبلهای آنها به نام “ماندالا” برای بیان مفهوم خویشتن حقیقی(سلف) در روانشناسی تحلیلی که ارائه داده بود، استفاده نمود که امروزه هم از مشهورترین نمادهای سلف میباشد.
کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ
کتابی تحت عنوان کتاب روانشناسی تحلیلی یونگ وجود دارد که شما علاقمندان میتوانید آن را تهیه کرده و مطالعه کنید.
اختلاف نظرات زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ
در زیر به بیان دو مورد از اختلاف نظرات زیگموند فروید وکارل گوستاو یونگ به طور خلاصه می پردازیم:
۱-فروید : لیبیدو را منحصراً عبارت از غریزهٔ جنسی، یا لااقل قویترین عنصر تشکیل دهندهٔ آن میپنداشت، درصورتی که یونگ لیبیدو را به معنی وسیعتر نیروی زندگی به حساب می اورد و غریزه جنسی راهمانند سایر غرائز و عناصری که تشکیل دهنده این نیرو هستند ، میداند.
۲-فروید :محتوای ناخودآگاه را تنها موارد ناپسند، غیر قابل قبول و واپس زده میپنداشت،در صورتی که یونگ علاوه بر نظر فروید،خاطرههای فراموش شده و افکار ملال انگیز گذشته و مواردی که هنوز آمادگی به خود آگاه آمدن را ندارند، را از محتویات ناخودآگاه دانسته وعلاوهبر آن برای ناخودآگاه دو حوزه وجایگاه قائل است:
الف: حوزه ناخودآگاه فردی و شخصی که مربوط به زندگی اختصاصی هر کس است .
ب: حوزه ناخودآگاه جمعی، که از خاطرات اجدادبسیار دور دست و حتی غیر انسانی به ارث رسیده و همگانی است، یعنی مشترک میان همه افراد بشر می باشد.
سخن آخر
در بالا ابتدا به سوال، روانشناسی تحلیلی چیست پاسخ دادیم و سپس اصل مهم در روانشناسی تحلیلی یونگ را بررسی کردیم. همانطور که گفتیم بیشتر تمرکز یونگ برای رسیدن به رشد فردی ، تعادل خوادآگاه و ناخودآگاه است شما میتوانید برای بالا بردن آگاهیان در این خصوص از کلاس خودشناسی آنلاین و یا حضوری استفاده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید