آدم هر چه بیشتر از خودش شناخت پیدا می کنه و با خود درونش آشناتر بشه در زندگی موفق تر و محکم تر قدم بر می داره. به نظر من هرچقدر چالش درونی مان را کمتر و با خودمان صادق تر باشیم زندگی دلپذیرتر و لذت بخش تر هستش… تجربه من به شخصه دیدن لایه هایی از شخصیت درونی ام بود که باهاش آشنا نبودم و در طول جلسات بخش دیگری از خود درونم رو دیدم که بعنوان یک مرد برام خیلی مفید واقع شد. دیدم، پذیرفتم و تو درکش رفتم… زندگی یعنی لذت بردن از لحظه لحظه اش، این حرف کلیشه است تکراریه اما تو این دنیای پر از چالش بیرونی آدم هرچه بیشتر با خودش یا احساساتش با زخم هایش و با سرکوب های درونی اش آشنا بشه و قبولش کنه که هستند، دنیای بیرونی اش زیباتر و لذت بخش تر می شه

من وقتی تو کلاس های شما شرکت کردم فهمیدم هیچ کس بد نیست ما آدمها فقط با هم متفاویتم. هر کدوم از آدمها دارن یکسری ویژگی ها رو زندگی می کنند. اگه یه آدم اخلاقش و رفتارش باب میل من نیست به این معنی نیست که اون آدم بدیه و من آدم خوبی…. و همچنین تمام انرژی ها و ویژگی ها رو شناختم و متوجه شدم چطور خدم رو کم کم به تعادل برسونم و همه ی انرژی ها رو زندگی کنم… من اونقدر کار کرده بودم که مثل مردها شده بودم. لطافت زنانه ام از بین رفته بود. حتی یادم رفته بود چطور ناز کنم، چطور دلبری کنم،. اما الان به موقعش دلبری می کنم حتی جلوی آینه برای خودم؛ به موقع ناز می کنم به موقع جدی ام به موقع کار میکنم و از شما خیلی خیلی ممنونم که کمکم کردین. شما هم استادین هم رفیق هم همدم. استاد جان مهرتون پایدار، عاشقتونم

این سفر در وهله اول برای شناخت خودم و تمام خانمهای اطرافم مفید بوده و هنوز هم هست. بعد هم برای من در رابطه با دخترم و مادرم بسیار کارساز بوده. با شناخت این کهن الگوها خیلی جاها از قضاوت رها شدم. از سرکوب زن بودنم دست کشیدم. زنانگی رو به یک شکل جدید نگاه کردم. این جنسیت برای من شد یک موهبت بزرگ که خیلی از وجه هاش رو ندیده بودم و دیدم. بعد از این دوره به این آگاهی رسیدم که از کدام آرکیتایپ کجا و به چه شکلی استفاده کنم و باعث رشدم باشه نه سرشکستگی و خجالت. شما بی نظرید. دستم را گرفتید و راه بردین و من خوشحالم که قدم در این راه گذاشتم